(گفت و شنود طنز سیاسی)
مدرسه
گفت: گروه هاي اپوزيسيون طي چند روز اخير دست به حملات شديدتري عليه سران فتنه زده اند.
گفتم: بعد از شكست فتنه 88 هر روز بيشتر از پيش به پر و پاي هم مي پيچند! حالا چي گفته اند؟!
گفت: به موسوي و كروبي و خاتمي فحش مي دهند و مي گويند دروغگويي ها و شارلاتان بازي هاي شما باعث بدبختي و فلاكت ما شده است.
گفتم: خب! حيوونكي ها راست مي گويند ولي چرا نمي گويند كه هم باعث بدبختي سران فتنه شده است؟
گفت: چه عرض كنم؟! سران فتنه هم آنها را باعث افتضاح و آبروريزي خود مي دانند.
گفتم: زنگ در خانه اي به صدا درآمد، پدر از آيفون نگاه كرد و به پسرش گفت؛ بدو، بدو برو قايم شو، ناظم مدرسه است! حتما يك غلطي كرده اي كه آمده سراغت. و پسر به پدرش گفت؛ بابا! تو برو قايم شو! چون امروز به آقا ناظم گفته بودم بابام مرده! مدرسه نميام!
لقب
گفت: گروه هاي اپوزيسيون هنوز موضوع شركت خاتمي در انتخابات را رها نكرده و درباره آن به بحث و جدال و فحش و فحش كاري عليه يكديگر مشغولند.
گفتم: حيوونكي ها اگر با هم دعوا نكنند چه كنند؟! بالاخره بايد يك جوري اوقات فراغت خود را سپري كنند!
گفت: يكي از آنها خطاب به مدعيان اصلاحات در داخل كشور نوشته است «حالا كه آبروي جنبش و آبروي اپوزيسيون و آبروي اصلاحات را برده ايد لااقل اسم جبهه اصلاحات را عوض كنيد»!
گفتم: بد حرفي نمي زنند!... يكي از خلفاي بني عباس به مشاور خود گفت؛ هريك از پدرانم لقبي براي خود انتخاب كرده بودند مثل المتوكل بالله! المعتصم بالله! و... به نظر تو من براي خودم چه لقبي انتخاب كنم؟! و مشاورش گفت؛ العياذ بالله!
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد