با اینکه اوشو در هند تا کسب درجه استادی، به تحصیل فلسفه پرداخت ولی درکل مکتبش، جایگاهی از عقل دیده نمی شود وعقل و مبانی عقلی را منطبق بر قوانین منطقی می داند و منطق را در مقابل زندگی قرار می دهد.
عرفان کاذب و شهوانی اوشو
عرفان های کاذب نوظهور امروزی عموماً تفکرزدا هستند و چهار مقوله الکل، اعتیاد، سکس و مدیتیشن در آنها به وفور یافت می شود؟ مقولاتی که علی الظاهر قدرت جذب کنندگی زیادی در بین جوانان دارد و با تکیه بر کیف جسمی جوان، روح او را هم تسخیر می کند، هم اهداف پلید خویش را پیش می برد، در این میان، شاید اوشو و شیطان پرستان گوی سبقت را از دیگر رقبا بهتر ربوده و در نیل به این هدف موفق تر باشند.در ادامه به بررسی عرفان کاذب اوشو پرداخته می شود.
مقدمه:
«باگوان راجینش اوشو»، در 11 سپتامبر 1931 در هند زاده شد و در 19 ژانویه 1990 به دلیل بیماری ایدز هلاک گردید.وی تحصیلاتش را در هند تا درجه استادی فلسفه ادامه داد و در سال 1974، کمون خود در شهر «پونا»، هندوستان، را بنیان گذارد. وی بنیانگذار فرقه انحرافی «اوشو» است. از اوشو قریب 600 عنوان کتاب، 7000 ساعت نوار کاست و 1700 سخنرانی ویدئویی باقی مانده است. آثار اوشو به اکثر زبان های زنده معاصر ترجمه و پیروانش در اقصا نقاط جهان امروز گسترده اند.
با اینکه اوشو در هند تا کسب درجه استادی، به تحصیل فلسفه پرداخت ولی درکل مکتبش، جایگاهی از عقل دیده نمی شود وعقل و مبانی عقلی را منطبق بر قوانین منطقی می داند و منطق را در مقابل زندگی قرار می دهد.پس به نفی منطق و عقل می پردازد. اوشو معتقد است: قوانین منطق ثابتند در حالی که زندگی در جریان است. یک موج به موج دیگری مبدل می شود. تعریف ها (منطق) همیشه به گذشته تعلق دارند در حالی که زندگی متعلق به حال است. زندگی پیوسته در تغییر است و هر چیز هر لحظه در حال عوض شدن، اما تعریف ها ثابتند و پایدار.
نبود عقل و تفکر ویژگی عرفان های شرقی است و مهم ترین مخالف طریق خویش را، عقل و بهترین راهکار را نفی عقل می دانند. آنجا که قواعد و قوانین عقل برداشته شود و هیچ معیار تشخیصی نباشد مرید را به هر کجا و هرکاری می توان واداشت. اوشو از عشق حرف می زند و آن را تا سر حد سکس تنزل می دهد. انسجام کانون خانواده را زیر سوال می برد، انسان را دعوت به عیش و خوشی می کند، آزاد، رها، تا کجا معلوم نیست؟!
عشق عرفانی یا عرفان شهوانی
مکتب عرفانی اوشو یکی از صد فرقه صوفی ـ عرفانی در جهان است که به ظاهر سعی در پیشبرد رهروان، رسانیدن آنها به حقیقت و تعالی روح شان دارد. در این مکتب زمانی که از عشق صحبت می شود و آن تعبیر خاص اوشو که عشق زاده آمیزش جنسی است، تردیدی برای خواننده به وجود می آید که آیا اوشو به دنبال پرورش روح مریدانش بوده است؟! یا نه، به دنبال آن بوده که از عرفانی دم بزند تا مریدانش در این عرفان، به ارضای شهوت جسمی خویش بپردازند، اما آنچه ما تا به حال از عرفان راستین فهمیده ایم؛ عرفان طریقی است که در آن فرد در پی ظهور و تجلی معشوق، خود را محو او می بیند. از دنیا و آنچه در آن است دل بریده و به تماشای معشوقه خویش (حضرت حق) مشغول می شود.
در مکتب اوشو هم معنای عرفان تغییر می کند، هم عشق و هم شهوت.یکی از مهم ترین اصول نزد اوشو، اصل عشق است. او در این زمینه کتاب های مستقلی دارد، از جمله «عشق، رقص زندگی»، «یک فنجان چای» که مجموعه اشعار اوست و دیگری مجموعه مقالاتی که در زمینه عشق است.
اوشو برای عشق ورزی به چهار مرحله معتقد است:
الف) حضور در لحظه (نه گذشته و نه آینده)
ب) قدم برای رسیدن به عشق
ج) تقسیم کردن و بخشیدن
د) هیچ بودن.
شاید این چهار مرحله به خودی خود مشکلی نداشته باشند؛ ولی وقتی تفسیر اوشو را از عشق متوجه می شویم و نگاه به معشوقه را می بینیم نظر به کلی تغییر می کند.این فرقه ضاله معتقد است عشق باید زمینی باشد.
معشوقه در عرفان یعنی مادی و این دنیایی بودن آن و عشق را در تضاد با هوس ها نمی داند، رسیدن به عشق تنها از طریق قطب مخالف امکان پذیر است، میل مرد به زن یا زن به مرد شروع عشق است. عرفان اوشو آموزش روابط جنسی می دهد و برای انسان قائل به سه سطح در روابط جنسی است:
اول با روش زیستی پیش آفرینش (حیوان) آغاز شده، دوم منبع لذت و صمیمیت (انسان) و سرانجام به وسیله ای برای خود رستگاری (الهی) تبدیل می شود. او از زنان به عنوان الگویی دارای استعداد برای رسیدن به اوج لذت جنسی به طور متوالی، یاد می کند.
رابطه دختر و پسر در عرفان اوشو آزاد است و از آن به عنوان یکی از روش های مراقبه یاد می کند. دیدگاه اوشو درباره عشق بسیار زیاد متأثر از فروید و تا حدود زیادی از شاگرد فروید، «یونگ» است. بر این اساس وقتی از عشق صحبت می کند منظورش همین عشق مجازی زمینی و رابطه زن و مرد است. اوشو تا جایی در شهوترانی پیش می رود که در بقیه توصیه هایش، مثلاً مدیتیشن، مریدان را ترغیب به سکس می کند.
اگر این دو با یکدیگر ترکیب شوند «ما» باقی نمی ماند، «من» به وجود می آید و این فنا است. اگر زن کاملاً تسلیم مرد شود راه طولانی او کوتاه می شود، در این صورت ازدواج های درونی و اتحاد کالبدهای زنانه و مردانه داخلی به سهولت انجام می گیرد و در چنین صورتی زن می توان بگوید همسر خدا است! پرداخت مفرط اوشو به این روابط نامشروع و به اصطلاح «عرفان»، یکی از دلایل محبوبیت ظاهری این فرقه است.
از آنجایی که مکتب عرفانی اوشو شکل گرفته از سه آیین تنتره، یوگا و بودا است به اصالت بدن و پرداختن به آن زیاد بها می دهند. دیدگاه اوشو در مورد همجنس گرایی جالب است، وی معتقد است این مسئله چیز مهمی نیست و هیچ چیز اشتباهی در آن رخ نمی دهد!در این دیدگاه همجنس گرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان اعم از زن یا مرد است.
اوشو به سه مرحله رشد جنسی معتقد است:
الف) رابطه جنسی با خود در کودکی
ب) همجنس گرایی
ج) ناهمجنس گرایی
اوشو با نظام خانواده مخالف است، بر همین اساس تربیت و بزرگ کردن فرزندان را به عهده تشکیلات دولتی می گذارد. دلیل قائل شدن وی به این دیدگاه به دوران کودکی اش برمی گردد. اوشو هرگز طعم مهر و محبت مادر را در کانون گرم خانواده احساس نکرد.افکار اوشو در مشرق زمین ازجمله در ایران نیز اثرگذار بوده و در فضای مجازی حدود 20000 سایت فعال دارد و از این طریق جذب نیرو می کند.البته فعالیت گروهی که افکار اوشو را در ایران ترویج می کنند، همانند مکتب اکنکار زیرزمینی و غیررسمی بوده و تقریباً همگی از طرف عوامل خارجی پشتیبانی می شوند.
نظرات شما عزیزان: