دل نوشته ای برای کورش کبیر !!...
تا اینجا منبع : ما اهل کوفه نیستیم
یکی فکر رأیه . حالا چجور و به چه قیمتیش مهم نیست
یکی تو اوج اقتدار مملکت فیلش یاد رابطه با آمریکارو کرده
یکی عقد اخوت بسته با چین تو سال تولید ملی . حالا اعوان و انصارش بماند
اون یکی . اون یکی بعد یه مدت سکوت مثل بل بل به چه چه افتاده ...
کورش سید علی ما می گه : ممکنه روزی برسه که جمهوری اسلامی به کلی نابود بشه و فقط ازش یه پوسته خالی بمونه . اون پوستش منم یکه و تنها . از محتوا سرشار از تهی
آره کورش جون . ممکنه . ممکنه اون یکی یکی ها این کاررو بکنند
مگه نکردند؟
شما که نبودی! . موقع جنگ اون موقع که جونای مخلص ما می رفتند تا حجاب بمونه آقای وزیر آموزش و پرورش ما درحال تحصیل آمریکا بود . نبودی ببینی برامون صوغاتی آورد . صوغاتی شاهنشاهی . از اونا که شاهان مملکت وقتی می رفتند فرنگ می آوردند . یه برنامه نرم برای بی حجاب کردن ملت . اینم ماحصلش ...
آره ...
کورش مردم یه روزی رفتند در خونه مولامون ... با اسرار آقا رو به خلافت دعوت کردند...
آقامون با سادگی بینشون زندگی کرد . کنار مسجد نه خونه سازمانی
آقامون زمانی پذیرفت که مردم بهش رسیدند . با بودجه بیت المال و شام دادن و ... رای نیاورد
آقامون خوف از خدا داشت نه حب آشنایان . یکه و تنها فقط و فقط خدارو داشت ...
ووو....
آدم یاد طلحه و زبیر می افته!
خوب بگذریم دیگه ...
خسته شدم ...
منبع.پاتوق عمارها
نظرات شما عزیزان: